داستـــان هلــن و مـــحـــمـــد

 این جا شروع می شه که من سال اول دانشگاه

بودم ترم 2 و با همون حال و هوای مدرسه وارد دانشگاه شدم من دختر خیلی خیلی مغروری

بودم یه جوری که احساس می کردم هنوز اون پسری که بخواد وارد زندگی من شه هنوز به دنیا

نیومده



برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:,23:14به قلم: حميد منصوري ™           
داستـــان غوغا فرزام

 

اسمم را به خاطر ندارم اما میگویند نامم غوغاست  به آینه که مینگرم عمری بیش از

 حرف مردم از من گذشته است20 بهار نه 20 خزان را به نظاره نشسته ام

هنوز یک سالمم نشده بود که سنگینیه یه اسم جدید رو ، رو شونه هام تحمل کردم ،

 بچه ی طلاق  پدرو مادری که عاشق هم بودن حالا از هم جدا شده بودن

از حق نمیگذرم من موندم و مادری که فرشته بود و پدربزرگ و مادر بزرگی که نظیرشونو هیچ 

جا ندیدم اما با لمس جای خالی پدر ، با حسرت دستایی که هیچ وقت

 رو سرم کشیده نشد ، با بغضی که  وقتی نگاه پدری رو به دخترش میدیدم امونم و

میبرید

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:,22:45به قلم: حميد منصوري ™           
دوستت دارم

بیشتر از آنچه که تصور میکنی دوستت دارم

وبیشتر از آنچه باور داری عاشق توهستم
بیشتر از هر
عشقی بر تو عاشقم و بیشتر از هر دیوانه ای مجنون تو هستم
عزیزم من
محتاج تو هستم و بدون تو زندگی

برایم مفهوم جز تاریکی و سیاهی ندارد!
دوستت دارم چونکه میدانم تو نیز مرا دوست میداری

دوستت دارم چونکه مرا باور داری و مرا لایق آن قلب پر از محبتت میدانی
تنها
آرزویم این است که تا آخرین لحظه زندگی ام در کنارتو باشم



برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:,18:31به قلم: حميد منصوري ™           
خوش آمدی عزیزم

به نام خدای عشق

قسم به چشمات بعد از این جز تو گلی بو نکنم
جز به تو و به خوبیات به هیچ کسی خو نکنم
قسم به اسمت که تو رو تنها نذارم بعد از این
اسم تو رو داد می زنم تا دم دمای آخرین
قطره به قطره خونم و یک جا به نامت می کنم


دلخوشیهای دنیا رو خودم به فالت می کنم
می برمت یک جای دور می شم واست سنگ صبور
برات یه کلبه می سازم پر از یک رنگی پر نور
روح و دل و جون و تنم، نذر نگاهت می کنم
دنیاها رو فدای اون چهره ماهت می کنم

 



برچسب‌ها: <-TagName->
شنبه 26 اسفند 1391برچسب:,11:8به قلم: حميد منصوري ™           

تو نگو ديگه تمومه عشق ما ديگه حرومه من فقط تو رو مي خواستم

تو نگو حرفي نمونده تو منو باور نكردي تو كه با غريبه رفتي گل من

خدا به همرات منو باز با كلي غم ها

من ديگه تنهاي تنهام تو برو ديگه از اينجا زندگيم بي تو حرومه تو برو خدا به همرات

تو نگاه برفي تو پشت سايه ها مي شينم وقتي تو نيستي كنارم قاب عكستو مي بينم

اين ديگه آخر قصه است حرف بين ما تمومه تو ميري پيش غريبه آخه اين دل مي سوزونه

اي خدا دلم گرفته نمي دوني چه غريبم هر كي اومده تو دنيا يه جوري داده فريبم

اي خدا تنها ترينم حتي سايه ام ندارم توي اين غروب غمگين مثل ابر نم نم مي بارم

اي عزيزه مهربونم ببخش منو دردت به جونم

نفرينت نكردم اما تو زدي زخم زبونم اون كه رفته ديگه رفته ارزش گريه نداره

آخ كه كاش چشام نباره تو رو به يادم بياره....



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:,16:58به قلم: حميد منصوري ™           
مهم نيست

 

دیگر صاف راه نمیروم مهم نیست بگویند سالم نیستم!

مهم اینست تو میدانی غم نبودنت کمرم را خم کرده....

 



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:,14:1به قلم: حميد منصوري ™           
دعا مي كنم

 

دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
و تو برایم دعا کن ابر چشم هایم همیشه برای تو ببارد
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
و تو برایم دعا کن که هر گز بی تو نخندم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد


همیشه از حرارت عشق گرم باشد
و تو برایم دعا کن دستهایم را هیچگاه در دستی بجز دست تو گره ندهم
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند
و بدان در آسمان زندگیم تو تنها خورشیدی
پس برایم دعا کن ، دعا کن که خورشید آسمان زندگیم هیچگاه غروب نکند....



برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:,14:37به قلم: حميد منصوري ™           
بغلم كن

بغلم كن عشق خوبم، بذار حس كنم تنت رو
از حرارتت بميرم، بگيرم عطر تنت رو

واسه من آغوش گرمت تنها جاي امن دنياست
ساز آشناي
قلبت، خوش ترين آهنگ دنيا ست

منو كه بغل بگيري، گم ميشم تو شهر رويا
بند مياد
نفس تو سينه ام، مثل مجنون پيش ليلا

به تو شبها  دل سپردم، بي مهابا
بغلم كن تا نميرم، بي تو تو دستاي سرما

بغلم كن عشق خوبم، بذار آرامش بگيرم
سر بذارم روي شونه ات، با
نفسهات خو بگيرم

جز سرانگشتاي گرمت، تن من عشقي نديده
دست بکش رو
گونه ی من منو خواب من تا سپیده



برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:,13:26به قلم: حميد منصوري ™           

چشمای مهربون تو منو به آتیش میكشه

نوازش دست های تو عادت ترك هم نمی‌شه

فقط تو آغوش خودم دغدغه هاتو جا بذار

به پای عشق من بمون هیچ كسو جای من نیار

مهر لباتو رو تن و روی لب كسی نزن

فقط به من بوسه بزن به روح و جسم و تن من



برچسب‌ها: <-TagName->
شنبه 5 اسفند 1391برچسب:,16:16به قلم: حميد منصوري ™           
دستت را به من بده

 

دستت را به من بده

میخواهم تو را به شهر جادو ببرم

شهری  که با یک بوسه در تو جادو میکند

کلامش تو را تا عرش خدا میبرد

و سکوتش تو را به آرامش

شهر من شهر عشق است

دستت را به من بده

تا تو رو را به شهر جادو برم

در میکده دیدارش تو را مست کنم

دستت را به من بده

وفا

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:,14:46به قلم: حميد منصوري ™