کاشکی ندونی وقتی که میرم کاشکی ندونی بی تو میمیرم
مرگ قناری دیدن نداره گلی که خشکید چیدن نداره
میرم از اینجا وقتی که خوابی من اهل خشکی تو اهل آبی
این نامه از دختر کویره وقتی میخونیش که خیلی دیره
میرم از اینجا با پای خسته با چشمی گریون قلبی شکسته
بغضی هنوزم مونده تو سینه دوری چه سخته قسمت همینه
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: